English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (6498 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
passenger U عابر مسافرتی
passenger U رونده
passenger U مسافر
passenger U گذرگر
outside passenger U مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
passenger terminal U ترمینالمسافران
passenger liner U کشتی مسافربری
To pick up a passenger. U مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
passenger train U قطارمسافربری
passenger station U ایستگاهمسافرین
passenger platform U سکویمسافرین
passenger cabin U کابینمسافران
foot passenger U مسافر پیاده
passenger car U واگن مسافری
passenger pigeon U کبوتر وحشی امریکای شمالی
passenger mile U طول راه مسافرت به حسب میل
passenger mile U میل مسافرتی
passenger car U اتومبیل سواری
passenger liner U کشتی مسافری
foot passenger U پیاده پا رهسپار
passenger plane U هواپیمای مسافربری
car passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
The passenger was admitted into the USA. U به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
mobile passenger steps U پلههایمتحرکمسافرین
motor vehicle passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
passenger car trailer U تریلرخودروی سواری
universal passenger steps U پلههایعمومیمسافرین
passenger transfer vehicle U وسلهجابجاییمسافرین
aircraft U هواپیما
aircraft U طیاره
large aircraft U هواپیمای بزرگ
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
assault aircraft U هواپیمای هجومی
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
axial of an aircraft U محور هواپیما
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
aircraft carriers U carrier : syn
The aircraft got off the ground . U هواپیما اززمین بلند شد
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
unmanned aircraft U هواپیمای بدون سرنشین
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
shipboard aircraft U هواپیمای ناو پایه
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
one aircraft was shot down U یک هواپیما
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
light aircraft U هواپیمای سبک
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft defective U هواپیمای معیوب
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft engine U موتور هواپیما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
anti-aircraft U ضد هواپیما
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
aircraft carrier U carrier : syn
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
aircraft accident U سانحه هوایی
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
aircraft plumping U لوله کشی هواپیما
anti aircraft U ضد هوایی
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
active aircraft U هواپیمای فعال
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
anti aircraft U پدافند هوایی
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
aircraft structure U ساختمان هواپیما
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aircraft repair U تعمیر هواپیما
aircraft records U اسناد هواپیما
aircraft section U رسدهواپیمایی
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
aircraft gun laying U رادار هواپیما
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
lighter than air aircraft U هواپیمای سبکتر از هوا
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
Recent search history Forum search
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com